"رند" حافظ کیست؟

محمدامین مروتی

رندان اشخاصی بوده اند که مبادی آداب نبوده اند و تابع هیچ مکتب و مذهب معینی نبوده اند و در عین حال بدنامان و اوباش و به قول امروزی ها لمپن های جامعه بوده اند.

حافظ این صفت مبادی آداب نبودن شان را می پسندد و برمی کشد. پیش از او خیام رند را به عنوان کسی که در هیچ مکتبی نمی گنجد تعریف کرده بود:

رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین

نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین

نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین

اندر دو جهان کرا بود زهره این

حافظ از همین تعریف خیام استفاده می کند و رندی را که به آداب و رسوم اهمیت نمی دهد و خارق عادات و عبادت و آداب است به عنوان انسان ایدئال خود برمی گزیند. این رند به همان روشی عمل می کند که حافظ دوست دارد: "خلاف آمد عادت" و خلاف جریان آب شنا کردن. زیرا جریان و گفتمان غالب، به تزویر و ریا آلوده شده است:

در خلاف آمد عادت بطلب کام، که من،

کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

انسانی که ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است و جنگ هفتاد و دو ملت را عذر می نهد:

جنگِ هفتاد و دو ملّت همه را عُذر بِنِه

چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند

و:

قومی متفکرند اندر ره دین

قومی به گمان فتاده در راه یقین

می‌ترسم از آن که بانگ آید روزی

کای بی‌خبران راه نه آنست و نه این

کاری که خیام و حافظ با رند می کنند همان کاری است که بعضی از صوفیان با ابلیس می کنند و او را به عنوان صیرفی و سگ درگاه خداوند بر می کشند. یا همان کاری که جوانان و نسل جدید در هیئت هیپی گری با ارزش های نسل های پیشین می کردند.

27 دی 1403