حرفی از آن هزاران....
آیه هفته: فساد در زمین
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ: فرعون گفت بگذاريد من موسي را بكشم و او پروردگارش را ( براي نجات خود از دست من ) به فرياد خوانَد. من از اين ميترسم كه آئين شما را تغيير دهد يا اين كه در زمين فساد را گسترش دهد و پراكنده سازد. (سوره غافر آیه 26)
کلام هفته:
با ورژنهای قدیمیِ خودت مهربان باش. آنها آنچه را که تو اکنون میدانی، نمیدانستند. (علیرضا زمانی)
شعر هفته: عاشقانه
بر رهگذر بلا نهادم دل را
خاص از پی تو، پای گشادم، دل را
از باد، مرا بوی تو آمد امروز
شکرانهٔ آن به باد دادم، دل را (مولانا)
داستانک:محبت
یادمه وقتی کوچیک بودیم ننه عبود زن همسایمون هر از گاهی میومد درخونمون و یه نامه دستش بود و به پدر بزرگم میگفت:
خدا پدر و مادرت رو بیامرزه من سواد ندارم این نامه پسرمه که کویت زندگی میکنه، میتونی برام بخونیش؟ پدربزرگ هم میگفت بیا ننه عبود، بیا تو اتاق تا واست بخونمش. بعد از نیم ساعت ننه عبود میومد بیرون و دعا کنان از خونمون میرفت!
حالا که بزرگ شدیم تازه فهمیدیم که نه ننه عبود پسری تو کویت داشت و نه پدربزرگمون سواد خوندن داشت!
طنز هفته:خطا
شخصی هرچه تیر به سوی مرغی میانداخت خطا میرفت. رفیقش مرتّب میگفت: "احسنت". شخصِ تیرانداز آشفته شد و با عصبانیت به دوستش گفت: مرا مسخره میکنی؟ رفیقش گفت: نه والله. آن مرغ زیرک را تحسین میکنم. (عبید زاکانی)